سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رسول خدا فرمود : «نزد خداوند، هیچ چیز دشمن تر از خانه ای که بر اثرطلاق ویران شود، نیست» . سپس امام صادق علیه السلام فرمود:«خداوند ـ عزّوجلّ ـ، به سبب دشمنی ای که با جدایی داشت، درباره طلاق تأکید ورزید و سخن را در آن باب، بارها بازگفت. [صفوان بن مهران ـ از امام صادق علیه السلام نقل می کند ـ]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :59
کل بازدید :54879
تعداد کل یاداشته ها : 35
04/2/16
12:37 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
اکرم علی حسینی[3]
بارالها... از کوی تو بیرون نرود پای خیالم نکند فرق به حالم چه برانی،چه بخوانی ... چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی ... نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی.. نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد... نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
آذر 89[5] دی 89[14] بهمن 90[4]

                                       عزت و ذ لت  

درباره حکمت عزت باید بگوییم اگر با دقت کامل به فلسفه آن توجه شود.نتیجه اینطور بد ست می آید که بشر با عزت آفریده شده است ، با عزت هم قدم به عرصه این جهان گذاشته است ، وهمیشه دارای چنین عوامل وصفاتی می باشد. که می تواند مقام ومنزلت عزت را آشکار نماید.

واما نکته مورد توجه در اینجاست که خود انسان نتوانسته بحد کامل معنی عزیز بودن را درک کند وعزت واقعی را بشناسد،باین عبارت که عزت ولذت همیشه ودر تمام اوقات از زندگی با بشر همراه است ، وچون وجود خارجی نداردخیال می کند که شاید عزت ولذتی وجود ندارد.وعلت همان نداشتن ظرفیت واستقامت در مقابل نا ملایمات خود ساخته است که باو فشار می آید ومعتقد است که این گونه فشار های زندگی ذلت می باشد .

در صورتی که مسئله بسیار واضح وروشن است ،زیرا عزت ولذت است که او را وادار بحرکت وخواستن وبهتر زندگی کردن وبیشتر عمر نمودن می نماید ،وساعت بساعت نیروی تمایلی را در وجود تقویت می کند وپیوسته دارای آمال وآرزوهای بیشتر ونوینتری می گردد، وبرای دسترسی پیدا کردن بموجودات طبیعی واشیاء ووسایل زندگی تلاش بیشتری مینماید.

ولی نکته وموضوع دیگر در این است که هر فردی بنحوی آن را احساس ویا درک می کند، ویا در راه ومکانی بدنبال آن به جستجو می پردازد باین معنی که هر انسانی از طریق مخصوصی آن را کسب ویا حس خواهد نمود وبا روش خاصی از آن استفاده می نماید.

اما در بین کلیه افراد آن سلسله وطبقه ای که از راه تقوا وشئون حساس وروش انسانیت حقیقی وهمنوع دوستی وخدا پرستی وراه صحیح ومعلومات ارزنده پیش میگیرند وکسب عزت می کنند، بهتر لذت خواهند برد واین سلسله از اشخاص همیشه در ناز ونعمت خداوند خالق غوطه ور می باشند واز هر جهت کسب فیض خواهند نمود.

آری عزت وذلت بدست خداوند یکتا میباشد،ولی عوامل ایجاد کننده وبوجود آورنده آن را بنام عقل در مغز بندگان خود قرار داده است. که هر انسان معقولی بتواند راه بدست آوردن عزت را پیش بگیرد،ومقام با عظمت انسانیت را حفظ کند.

پس بشر اگر بخواهد میتواند همیشه با عزت وشخصیت زندگی کند،وسعادت دو عالم را برای خود مهیا سازد مثلا افرادی که از راه سرقت وتجاوز وخیانت بدنبال عزت ولذت دنیا میروند،واز آنراه یکنوع خوشی میاندیشند،غافل از اینکه اینهاخوشی ولذت نیست ، بلکه راه وروش بدبختی وتیره روزی وذلت وخواری میباشد، که خودشان نمیتوانند آن را درک کنند.

ولی آنروزی که پی به اشتباه خویش بردند،ویا به چنگال عدالت گرفتارشدند، آنوقت است که می فهمند چه ذلت وعذابی را برای خود بوجود آورده اند.

وانگهی بهترین منادی در موقع مرتکب شدن عمل خلاف وخیانت همان ترس ومتزلزل شدن وجدانست وهمین امر دلیل وشاهد بسیار زنده ایست از برای اثبات مطلب وکلمه ذلت،که بنام خوف در وجود جریان پیدا می کند،وتزلزل تمام عوامل وجود را احاطه می نماید،واز طرف دیگر بدون شک در چنین مواقع وجدان شخص دچار ناراحتی فراوانی می شود،وافکار را پراکنده می کند،ونظام مرتب دوران را بهم می زند.

لذا وقتی نظم فکری وارادی جهان درون بر هم خورد،یقیناً نظم زندگی برونی نیز برهم خواهد خورد پس بهتر است که همیشه برای اهمیت عزت وشرافت وحفظ حیثیت سعی وکوشش بخرج بدهیم وخویش مواظب ومراقب اعمال وکردار وآداب زندگی خود با دیگران باشیم.

اما راجع به عزت نفس که بیشتر اشخاص معقول در این باره بسیار استعداد واستقامت بخرج میدهند ودر مقابل هر کس وناکسی گردن کج نمی کنند، چون وقتی انسان کلمه احترام وعزت را فراموش کرد،بطور حتم تملق از هر کسی       می گوید،ورهین منت اشخاص می شود،ولی چنانکه باین فکر افتاد که باید عزت نفس خویش را حفظ کند،آنوقت است که خواه نا خواه با اراده راسخ ونیروی ایمان وشهامت وجودی از میدان مبارزه زندگی بیرون نمی رود،وبعلاوه دچار ضعف وسستی نمیگردد.

لکن سراسر عمر انسان تمام مبارزه با زندگی میباشد، هر شخصی که در این مبارزه دچار ضعف عزت نفس گردید، بی شک با شکستهای گوناگون زندگی روبرو خواهد شد،وروی این اصل بهتر است که در مقابل ناراحتیها ودشواریها وسختیها مردانه بایستبیم. مبارزه خود را شروع نماییم وخیال کنیم که در میدان جنگ قرار گرفته وباید در مقابل دشمن ایستادگی نماییم،واگر لحظه ای غافل شویم،هدف تیرکشنده بیگانه ای قرار خواهیم گرفت.

زیرا شرافت انسانی وقتی برقرار است، که عزت نفس ووجود یا نیرویی داشته باشد وکلمه فقر وحقارت را سرکوب کند،والا بدون چنین روحیه وقدرت وشهامت معنوی ،شک ندارد که انسان با مشکلات ودردسرهای بسیاری روبرو میشود،ومقام اشرفیت را بوسیله انحراف هوای نفس ضایع می گرداند،زیرا عزت نفس را نمی توان از طریق غرور شهوت وطغیان غرائز جنسی بدست آورد،وبهترین راهی که منتهی بمرکز عزت می گردد،همانا از راه صفات حسنه وملکات اخلاقی است. آنا نکه خلق وخوش وصفات نیک دارند همیشه غرق در عزت ولذت مادی ومعنوی هستند،وروزگار خود را از هر جهت در ناز ونعمت میگذرانند.ومحبوبیت فوق العاده ای را نزد دیگران پیدا می کنند.

وعلاوه بر اینکه در بین افراد اجتماع خویش محبوب ومحترم جلوه کرده اند،در پیشگاه خداوند خالق هم احترام دارند، ومقام وشرفیت خود را حفظ مینمایند.ایضاً از طرف دیگر حفظ تعادل وتسلط بر نفس است که هر شخصی عزت وخودی را بحد تکامل میرساند، ودر کلیه جهات زندگی مسلط میباشد،وزیر بار هر کس وناکسی تن در نمی دهد،ولیاقت وشخصیت را مقدم بر یکسلسه از احتیاجات مادی میپندارد،واکثر اوقات اندیشه وافکارش درباره حقیقت زندگی دور می زند ونظم آنرا مراعات می نماید.وستایش نسبت به پروردگار خود را فراموش نمینماید.

آری باید عزت نفس را حفظ نموده،تا اینکه شخصیت معنوی محفوظ بماند،چون نباید بدون تمایل واراده، منتظر این باشیم که دیگران عزت واحترام وجودی ما را حفظ کنند،بلکه این موضوع را باید هر فرد علاقمند بآن قبل از هر کس خود بفکر حفظ آن باشد.وتسلط بر نفس وافکار خویش پیدا کند ودر موارد ضروری وحساس اراده و استقامت بخرج دهد.

پس اگر خویشتن طالب فیض هستیم ،باید ابتداء خودمان سعی وکوشش بخرج بدهیم ، وقدم اول را با نیروی ارادی خویش برداریم،تا اینکه در راه حفظ مقام وشخصیت وعزت نفس موفقیت حاصل نمائیم زیرا آنچه را که تاکنون تجربه بما نشان داده است ،اشخاص قانع غنی می باشند،وهمین دلیل بزرگی در راه بزرگداشت خویش مستعد بوده است.

برای اثبات موضوع عزت باید بگوییم بهترین شاهد را می توان از طریق اشخاص طماع بدست آورد باین عبارت که افراد حریص وطمع کار نمی توانند عزت نفس خود را حفظ نمایند،یعنی هیچ موقع بآنچه که داراهستند قانع نمی باشند وتمام اوقات باارزش وجودی را فدای حرص وجودی خویش می نمایند،وجریان حفظ شخصیت در نظر آنان مطرح نیست.واما راجع به یک نوع عزتی که از راه مادیات نصیب انسان میگردد، که باز بدست آوردن ومصرف کردن آن متفاوت است،باین عبارت که بایدبگوئیم عده ای ممکن است اینطورفکرکنند،که اگرثروت زیادی داراشوند.  بهمان نسبت هم عزت را دارامیگردند،درصورتیکه راجع باین موضوع از دو جهت باید تفکر نمود وبه آن عمل کرد، به این معنی که دارا شدن ثروت بسیار خوبست .ولی مشروط باینکه با عزت وشرافت واز راه مشروع بدست آورده شود،

پس بهمین با گذشت در راه بوجود آمدن محبوبیت وعزت مصرف گردد،وبه وسیله آن هر شخصی مقام واحترام خود را نشان بدهد،که هم شخصیت وجودی خودش محفوظ بماند وهم در راه خدمت بجامعه ویا همنوع صرف کند.

چنانکه ثروت نصیب انسان بشود،وگذشت در مصرف آنرا نداشته باشد.علاوه براین که احترام وعزت خودش را حفظ نکرده خود را نیز مورد حسادت دیگران قرار داده است وباعث بوجود آمدن ذلت برای خود ودیگران می شود.  

پس بهمین دلیل باید بگوئیم. بازگذشت معنوی هم باید صرف مادی بکار رود،تا اینکه بتوان عزت خود را حفظ کرد.وسبب برقراری مقام وشخصیت وجودی گردید.

مثلا یک عده از نظر خودشان خیال می کنند که واقعاً از طریق زور واحجاف بدیگران می توانند مقام واحترامی راکسب نمایند ولی غافل از این هستند که دیگران از ترس آبرو وحیثیت وشرافت خویش بآنها احترام می گذارند،ویا در مقابل چنین اشخاصی تواضع می نمایند،واین بزرگترین ضرر وزیانیست که بشخصیت آنان وارد میآید،وخویشتن بآن توجه ندارند،واز نظر ظاهر خیال می کنند که افراد از روی حقیقت بآنان احترام می گذارند.لکن غافل از این بوده که اشخاص از صمیم قلب وارادت خالص آنها را مورد احترام وعزت قرار نداده، بلکه از روی ترس ویا احتیاج است که خود را چنان شیفته وشیدا نشان می دهند والا منظورشان عزت واحترام گذاشتن نمی باشد، ورفتارشان از روی اجبار است که در مقابل طرف آنطور وانمود می کنند.

لذا باید همیشه در تمام امور سعی کرد که باعث ذلت برای خودمان نگردیم،واثر نا مطلوب آن دامنگیر دیگران نیز نشود که ایجاد ذلت برای آنان شود شر آن بخودمان برگشت کند، چون خواه ناخواه اثر اعمال وگفتار ونیات در هر زمان که شده بخود انسان می رسد.

پس بوجود آورنده عزت وذلت خود انسان است واز هر دریچه که زندگی را بنگریم . بهمان میزان هم نتیجه گرفته    می شود،که بازروشن بین شدن بزندگی بهترین طریقه ایجاد راحتی خواهد بود،که هر فردی می تواند دیده بصیرت وقلب روشن خود را بکار بیاندازد. البته طبق یک اصول وحدود واندازه ای ،که از جهات دیگر ایجاد نارضایتی ننماید برای اینکه زیاد از اندازه خوشبین شدن هم،گاهیست که انسان را با یکنوع ضررهای دیگری روبرومیسازدواما     نکته ای را بیش از هر چیز باید در مورد حفظ عزت نفس بکار برد،ومورد توجه کامل قرار داد،اینست که گاهی بعضی از اشخاص روی انسانیت وخوشبینی دیگران سوء استفاده می کنند،ویا بنظر حقارت به انسان می نگرند.

فلذا برای اینکه در نظر دیگران حقیر وخوار نگردیم وعزت نفس را از دست نداده باشیم،بهتر آنست که استعداد وایستادگی را به خاطر داشته باشیم وتاب وتوان معنوی را تقویت نماییم،تا اینکه بانیروی ایمان بخداوند واراده راسخ رشیدانه وبا شجاعت در مقابل ناملایمات ودشواریها قدم بر داریم وکسب موفقیت کرده باشیم.

منبع:کتاب زشتیها وزیباییها

اثر:سید حسین چاوشی

 

 


89/10/8::: 12:51 ص
نظر()