اگر توانستید کاری را تصور کنید، حتما میتوانید آنرا انجام دهید.والت دیسنی
بهترین راه برای تحقق رویا از خواب بیدار شدن است. بلانچارد
همان تغییری باش که می خواهی در دنیا ببینی. گاندی
بزرگ بیاندیشید، بزرگ عمل کنید، بزرگ باشید. رابینز
انسان زاییده شرایط نیست بلکه خالق آن است. بنیامین
هیچ روزی از امروز با ارزش تر نیست. گوته
چهار شمع به آرامی می سوختند، محیط آن قدر ساکت بود که می شد صدای صحبت آنها را شنید.
اولین شمع گفت: « من صلح هستم، هیچ کس نمی تواند مرا همیشه روشن نگه دارد. فکر می کنم که به زودی خاموش شوم. هنوز حرف شمع صلح تمام نشده بود که شعله آن کم و بعد خاموش شد.
شمع دوم گفت: « من ایمان هستم، واقعا انگار کسی به من نیازی ندارد برای همین من دیگر رغبتی ندارم که بیشتر از این روشن بمانم . » حرف شمع ایمان که تمام شد ،نسیم ملایمی وزید و آن را خاموش کرد. وقتی نوبت به سومین شمع رسید با اندوه کفت: « من عشق هستم توانایی آن را ندارم که روشن بمانم، چون مردم مرا به کناری انداخته اند و اهمیتم را نمی فهمند، آنها حتی فراموش کرده اند که به نزدیک ترین کسان خود محبت کنند و عشق بورزند. » پس شمع عشق هم بی درنگ خاموش شد. کودکی وارد اتاق شد و دید که سه شمع دیگر نمی سوزند. او گفت: « شما که می خواستید تا آخرین لحظه روشن بمانید، پس چرا دیگر نمی سوزید؟»
چهارمین شمع گفت: « نگران نباش، تا وقتی من روشن هستم، به کمک هم می توانیم شمع های دیگر را روشن کنیم. من امید هستم. » چشمان کودک درخشید، شمع امید را برداشت و بقیه شمع ها را روشن کرد.
«درتوحید باری تعالی»
سپاس از جان ودل گویم خدا را
سپاس بی حد وبی انتها را
خداوندی که از لطف ، آفریدی
زمین و آسمان و ماسوا را
رقم زد کلک قدرت با دو صد فن
بخلوتگاه ظلمت نقش ما را
وجود آدمی لطف است واحسان
نشاید فعل او جور وجفا را
خدائی کوسمیع است وبصیراست
دهد پاسخ ندای آشنا را
پی ارشاد خلق آورد از مهر
وجود انبیاء و اوصیا را
شهنشاهی که از الطاف غیبش
دهد اورنگ شاهی پادشا را
کجا رو آورد بنده اگر، شاه
نبخشاید از او جرم وخطا را
طریق بندگی پیش آر واخلاص
که نپذیرند جز صدق وصفا را
حقیقت گر نباشد آدمی ،را
چه فرق ازاو بود با سنگ خارا
بدست آوردن دنیا هنر نیست
بدست آور دل خلق خدا را
فلک دارد بخاطر نقش هائی
سکندر را و نقش ملک دارا
بغیر از حق نماند هیچ نقشی
نکوئی کن که ماند یادگارا
تو آن گنجینه ی روز الستی
که حق کردت بدینسان آشکارا
مده از دست ارج این گوهر را
گرامی دار قدرش زینهارا
خدای مهربانی را که دارند
امید از در گهش شاه وگدا را
ز افعال بد خود شرمساریم
کرم کن عفو فرما ، کردگارا
دری از رحمتت بگشا برویم
نکو گردان بر احوالم قضا را
چه جرم ازحد فزون آمدغمی نیست
شفیع آریم فردا مصطفی را
بجای آریم پاس شاه مردان
علی مرتضی ، شیر خدا ، را
پش آنگه سبط اول از امامت
گل گلزار جنت مجتبا ، را
حسین ابن علی شاه شهیدان
سرور سینه ی ، خیرالنساء، را
علی ابن حسین آنگه محمد
سپس جعفر امام و پیشوا ، را
امام هفتمین ،موسی ابن جعفر
غریب و بیکس و بی آشنا ،را
علی موسی الرضا هشتم امامی
که بر فرق فلک بنهاده،پا را
نهم نور مبین گنجینه ی جود
تقی متقی ، بدر الدجا را
علی ابن محمد رهبر دین
امام عسگری شمع هدا ،را
گل ثانی عشر مهدی که باشد
وجودش افتخار ماسوا ، را
خداوندا بحق این امامان
ببخشای از کرم جرم وخطا ،را
خصوصاً این حقیر کاندر دو عالم
به نیکان دارد امید ورجا ، را
معنای «ابجد» و«هوّز» و «حطی» و«کلمن » و«سعفص» و«قرشت» چیست؟
«الف»به معنای آلاءونعمتهای خداوند است،«باء»به معنای بهجت وشکوه اوست، «جیم» جمال خداوند و «دال» دین اوست.
«هوّز»،«هاء» هول وترس جهنم و«واو» ویل وچاه جهنم است و«زاء» نیز زفیر ونعره آنست و«حطی» به این معناست که خداوند گناهان توبه کنندگان را خواهد بخشید .
«کلمن» یعنی کلام الهی که هیچ تبدیل وتغییری در آن جایز نیست .
«سعفص» یعنی پیمانه در برابر پیمانه وجزا در برابر جزا.
«قرشت» یعنی آنها را از گوشه وکنار جمع نموده آنگاه محشورشان کرد.
منبع:کتاب قصص الانبیاء
ترجمه: یوسف عزیزی
بررسی راهکارهای ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی
مقام معظم رهبری :"من هر زمانی که به یاد کتاب و وضع کتاب در جامعه خودمان می افتم، قلباً غمگین میشوم." باید در جهت رفع این مشکل بزرگ ، مردم، دولت و تمام نهادها و ارگانها، همگام با یکدیگر، به صورت جدی،واردعمل شوند.
کتاب و کتاب خوانی و میزان گرایش به مطالعه، امروزه یکی از شاخصهای توسعه به شمار میرود. بررسیها نشان میدهد مطالعه و کتاب خوانی وضعیت مطلوبی در ایران ندارد و عمدتا مردم ایران از خرید و یا مطالعه کتاب گریزانند و اقدامات لازم و جدی جهت ترویج و اشاعه فرهنگ مطالعه صورت نگرفته است.
برای رفع موانع و ایجاد زمینه و بستر لازم جهت ترویج و توسعه فرهنگ مطالعه، نهادهای مختلف در 5 بخش، شامل خانواده، مدارس و نظام آموزشی، کتابداران و کتابخانهها، دولت و رسانههای گروهی و ناشران و کتاب فروشیها ، باید با رفع مشکلات موجود، هم سو و هم هدف، به سمت مشخصی حرکت کنند.
نقش خانواده
خانواده عامل بسیار موثری در ایجاد عادت به مطالعه و ترویج فرهنگ کتابخوانی است. محیط و شرایط خانواده، روش تربیتی و آموزشی والدین ، طرز تفکر و نگرش والدین در رابطه با مطالعه و کتابخوانی، وجود کتب و نشریات قابل دسترس و همچنین سطح اقتصادی و پایگاه اجتماعی خانواده، نقش بسزایی در تقویت عادات مطالعه و کتابخوانی دارد.
محمد ربیع احمدخانی : ضمن اشاره به نقش خانواده، اظهار داشت: "کشور ما از سالیان دور کشوری با قدمت فرهنگی بالا بوده و نویسندگان و شاعران درخشانی داشته است ولی متأسفانه سرانه مطالعه و کتابخوانی، زیبنده مردم ما نیست. همین که آمار دقیق از میزان مطالعه مردم موجود نیست، خود نشانی از مهجوریت کتاب و کتاب خوانی در جامعه ما میباشد. در ریشهیابی این معضل باید از کودکی شروع کنیم. اولین نهادی که درآن، کودک با کتاب و کتابخوانی، انس میگیرد، خانواده است. پدر و مادر، بهترین معلم کودک هستند که باید شوق مطالعه را در او تقویت کنند. همچنین در منازل باید محلی اختصاصی برای کتابخانه در نظر گرفته شود."
اگر والدین و افراد بزرگتر خانواده به مطالعه علاقمند باشند، فرزندان آنها نیز، که همواره از اثرات طبیعی روابط عمیق عاطفی حاکم در خانواده های ایرانی برخوردار هستند، با کتاب، بیشتر و بهتر آشنا شده و به مطالعه و کتابخوانی، عادت می کنند.
نقش مدارس و نظام آموزشی
پس از خانواده، دشوارترین وظیفه در اشاعه کتابخوانی در هر جامعهای بر عهده مدارس و نظام آموزش و پرورش آن جامعه است. اگر دانش آموز در مدرسه با کتاب آشنا شده و لذت مطالعه، خودآموزی و افزایش معلومات عمومی را درک کند و به مطالعه خو بگیرد، در تمام دوران زندگی، از کتاب دست نمیکشد. آموزش و پرورش، چون آبی است که در سد ذهنی ما جمع میشود و بهره برداری از این سد (ذهن ما) را، مهیا میکند. ما باید علاوه بر سیستم آموزشی ، به صورت فوق برنامه، با به کارگیری شیوههای نوین آموزشی، روند خلاقیت و نوآوری در امر مطالعه را به دانش آموزان بیاموزیم. با تربیت مربیان مجرب و مسلط به مقوله کتاب و کتابخوانی، میتوانیم افراد را تشویق به خواندن کتابهای سودمند کنیم و ذائقه کتاب خوانهای جدیدمان را ارتقاء دهیم. البته پایه گذاری این حرکت، باید از مدیریت کلان کشور شروع شود. مدیران ارشد ما در امر آموزش باید از مشاورین فرهنگی و هنری در جهت بررسی علمی و اصولی این موضوع استفاده کنند.
در نظام آموزشی، سه کارکرد مهم، نقش اساسی دارند؛ خواندن، نوشتن و حساب کردن. در طول دوران آموزش، فرد تحت آموزش، از سالهای اول، توانایی خواندن را می آموزد و در ادامه، به درک مطالب خوانده شده و در نهایت به نوشتن، میرسد.
محمود تلخابی: "تاکید بیش از حد آموزگاران بر روی مهارت خواندن و استفاده از تک منبعها، سبب شده که دانش آموزان از مطالعه، لذت کافی نبرند و آن را بیشتر برای رفع تکلیف انجام دهند. یکی از کمترین نمرات ایران، در آزمون سنجش سواد خواندن در سطح بین المللی، همین لذت نبردن افراد از مطالعه خویش است. برای رفع این مشکل، باید به تقویت کتابخانههای مدارس و از طرفی هم استفاده از منابع مختلف در نظام آموزشی بپردازیم. کمبودهای اقتصادی و توزیع ناعادلانه ی کتابها، سبب ضعف کتابخانههای مدارس شده است. از طرفی هم منابع به جهت کنترلی بودن نظام آموزشی ما، محدود میباشند."
حسن اشرفی در مقاله "راه های ترویج فرهنگ مطالعه"، بیان می کند: "نظام آموزشی در کشورهایی نظیر ایران، نظامی غیرپویا و تک محور است. نظامی که براساس یک کتاب و یک جزوه درسی شکل گرفته، نمیتواند دانش آموز را به سوی منابع غیردرسی و دیگر منابع اطلاعاتی رهنمون سازد. اگر نظام متکی بر پرسشگری و خلاقیت باشد، خود به خود، زمینه ساز و بسترساز مطالعه میشود. در این میان نقش و جایگاه معلم در اشاعه فرهنگ مطالعه را نباید نادیده گرفت. روشهای تدریس، شیوه نگرش و رفتار توجه آمیز معلمان به کتاب و کتابخوانی، در ایجاد آمادگی ذهنی و انگیزه مطالعه در دانش آموزان موثر است. اگر معلمان و دبیران مدارس، خودشان اهل مطالعه باشند، دانش آموزان را نیز به شیوههای مختلف با کتاب و مطالعه آشنا می سازند."
روشهای تدریس جذابتر، دانش آموزان را بیشتر به مطالعه علاقمند میکند. روشهایی چون بازدید دانش آموزان از کتابخانههای عمومی شهر، گرفتن آمار کتابها به عنوان کار عملی از مراکز فروش کتاب در سطح شهر، آزاد گذاشتن دانش آموزان در انتخاب منبع برای انجام تحقیق و کار کلاسی، در دسترس قرار دادن کتابخانههای مدارس با طرح کتابخانههای آزاد (بدون حضور مسئول و ناظر که امکان دسترسی هر فرد به کتابها و انتقال آن به بیرون از محیط کتابخانه بدون ثبت کتاب، وجود داشته باشد)، آموزشی نمودن فیلمها و سریالهای تلویزیونی برای ترغیب مطالعه بیشتر، کرایه دادن کتابها به شیوه سالهای دور و یا فروش آنها به صورت قسطی ، بسیار مفید و کارساز خواهند بود. این روشها میتوانند مطالعه را در سه بخش دیداری، شنیداری و مکتوب تقویت کنند."
از نظر کارشناسان برای بهبود نابسامانیهای موجود در نظام آموزشی و گسترش فرهنگ مطالعه میتوان راهکارهای زیر را لحاظ کرد: غنی کردن کتابخانههای مدارس، تشویق دانش آموزان به مطالعه توسط معلمان و کارکنان مدارس، برگزاری جلسات نقد و بررسی کتاب در کلاسهای درس، معرفی کتابهای مناسب در تابلو اعلانات و مراسم صبحگاه مدارس، اهدای کتاب به دانش آموزان به عنوان جایزه، دعوت از نویسندگان و اهل قلم جهت ایراد سخنرانی در مدارس، اجرای مسابقات کتابخوانی به مناسبتهای مختلف، اعطای بن خرید کتاب به دانش آموزان، گنجاندن درس مطالعه و کتابخوانی در برنامه درسی مقاطع مختلف تحصیلی، ایجاد و توسعه رشتههای تربیت معلمی کتابداران جهت اداره مطلوب کتابخانههای آموزشگاهی، معرفی و تقدیر از اعضای فعال کتابخانههای مدارس، تشکیل گروههای مطالعه دانش آموزی برحسب علاقه آنان به موضوعات مختلف، پیوند دادن موضوع مطالعه و کتابخوانی با درس انشاء، قراردادن میزان توسعه و رشد کتابخانههای مدارس و مطالعه بین دانش آموزان به عنوان شاخصهای ارزیابی مدیران مدارس و ارائه آموزشهای لازم در امر مطالعه به معلمان و دبیران.
نقش کتابداران و کتابخانهها
کتابداران کتابخانهها، از عوامل موثر در ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی به شمار میروند. کتابداران با روشهای خلاقانه خود میتوانند فعالیتهای کتابخوانی را رشد داده و حتی به حوزههای بیرون از کتابخانه بکشانند. اگر کتابداران کتابخانهها از حیث علم کتابداری و اخلاق انسانی، رشد کاملی داشته باشند، بدون تردید، همچون معلمان و استادان جامعه، معماران نسلهای آینده بشر خواهند بود.
دکتر مهدی افضلی، دکترای مدیریت اطلاعات و کتابداری، در مورد نقش کتابداران و کتابخانهها، تصریح کرد: "کتابداران، بیشتر با افرادی سر و کار دارند که خود این افراد، عادت به مطالعه داشته و کتابخوان هستند، پس باید بتوانند با در اختیار قرار دادن منابع لازم، نیازهای این قشر را برآورده کنند. اما کمبود منابع موجود و گاه فقدان آنها، سبب میشود که افراد مراجعه کننده به کتابخانهها، حضور خود را کمرنگتر کنند و تمایل آنها به سمت منابع به صورت شخصی برود. از طرفی نیز، بالا رفتن تولیدات کتاب، نباید سبب گمراهی مان شود ، زیرا بخش عظیم این تولیدات، کتاب های درسی و کمک درسی هستند. مطالعه خوب و مورد بحث در سطح جهانی، مطالعه ای فارغ از روابط کاری و اخبار می باشد و ملاک اساسی، با علاقه خواندن کتاب است."
کتابخانههای عمومی در صورت برخورداری از کتابهای مناسب و کتابداران متخصص و توجه به نیازهای مراجعین، میتوانند عامل موثری در تشویق اقشار مختلف مردم به مطالعه شوند. کتابخانههای عمومی اگر جایگاه واقعی خود را بیابند و امکانات لازم و گستردگی متناسب با رشد جمعیت را به دست آورند، جامعه مخاطب آنها از حیث تاریخی و اجتماعی در مکانی از بلوغ و قدرت گزینش قرار میگیرد که نه تنها برآورنده نیاز اطلاعاتی هر متقاضی و زمینه ساز رویکرد مردم به سوی مطالعه و کتابخوانی است، بلکه میتواند به عنوان پشتیبان امر تحقیقات در کشور و ضمانتی مطمئن برای سلامت جامعه باشد.
حسین محمدی، کارشناس کتابداری و کتابدار کتابخانه عمومی می گوید، در خصوص مشکلات و کاستی های کتابخانه ها، اذعان داشت: "کتابخانههای عمومی به دلیل کمبودهایی که دارند، در روند ترویج مطالعه، کارایی لازم را ندارند. از این مشکلات میتوان به بی توجهی به استانداردهای موجود در تهیه منابع و کتب، ضعف ارتباط با مدارس، دانشگاهها، خانوادهها، رسانهها و اقشار مختلف مردم، کمبود منابع علم و کتابهای مرجع روزآمد در کتابخانههای عمومی، عدم به کارگیری فنون و روشهای عملی در جلب و جذب خوانندگان بالقوه کتاب، کمبود نیروی انسانی متخصص و کارآزموده و عدم کارایی برخی از پرسنل موجود، عدم تناسب تعداد کتابخانهها با شاخصهای رشد جمعیت، نارسایی فضا و مجموعه و عدم انسجام آنها، مجهز نبودن کتابخانهها به تجهیزات لازم، دستگاههای تکثیر، خدمات سمعی و بصری، نداشتن کتابدار مرجع برای پاسخگویی به سوالات علمی مراجعین، متناسب و هماهنگ نبودن کتب کتابخانه با شرایط و نیازهای مراجعان، نداشتن فعالیتهای جانبی مانند مسابقات کتابخوانی، قصه گویی، نمایش فیلم، بی توجهی به دل انگیز سازی فضای کتابخانه و چیدمان تجهیزات و ناکافی بودن سالنهای مطالعه در کتابخانههای عمومی، اشاره نمود."
برخی از صاحب نظران معتقدند که توجه به استانداردهای موجود در راه اندازی و ایجاد کتابخانههای عمومی و مجهز نمودن آنها به کتابهای جدید و به روز، تجدید نظر در شیوه مجموعه سازی و انتخاب کتاب برای کتابخانههای عمومی، برگزاری جلسات نقد و بررسی کتاب با حضور نویسندگان و اعضای کتابخانهها، برگزاری برنامههای جنبی از قبیل مسابقات کتابخوانی، قصه گویی، شب شعر، نمایش فیلم، جهت جذب مراجعین، غنی کردن بخش مرجع کتابهای عمومی و استخدام کتابداران مرجع، جهت پاسخ گویی به پرشسهای علمی مراجعین، توسعه و گسترش فضاهای مناسب مطالعه در کتابخانهها، ایجاد و ارتباط و هماهنگی با مدارس جهت بازدید دانش آموزان از کتابخانهها و حضور کتابداران کتابخانههای عمومی در مدارس و تشریح خدمات و فعالیتهای کتابخانه، از راهکارهای ارتقاء فرهنگ مطالعه و کتابخوانی توسط کتابداران و کتابخانهها میباشد.
عزت و ذ لت
درباره حکمت عزت باید بگوییم اگر با دقت کامل به فلسفه آن توجه شود.نتیجه اینطور بد ست می آید که بشر با عزت آفریده شده است ، با عزت هم قدم به عرصه این جهان گذاشته است ، وهمیشه دارای چنین عوامل وصفاتی می باشد. که می تواند مقام ومنزلت عزت را آشکار نماید.
واما نکته مورد توجه در اینجاست که خود انسان نتوانسته بحد کامل معنی عزیز بودن را درک کند وعزت واقعی را بشناسد،باین عبارت که عزت ولذت همیشه ودر تمام اوقات از زندگی با بشر همراه است ، وچون وجود خارجی نداردخیال می کند که شاید عزت ولذتی وجود ندارد.وعلت همان نداشتن ظرفیت واستقامت در مقابل نا ملایمات خود ساخته است که باو فشار می آید ومعتقد است که این گونه فشار های زندگی ذلت می باشد .
در صورتی که مسئله بسیار واضح وروشن است ،زیرا عزت ولذت است که او را وادار بحرکت وخواستن وبهتر زندگی کردن وبیشتر عمر نمودن می نماید ،وساعت بساعت نیروی تمایلی را در وجود تقویت می کند وپیوسته دارای آمال وآرزوهای بیشتر ونوینتری می گردد، وبرای دسترسی پیدا کردن بموجودات طبیعی واشیاء ووسایل زندگی تلاش بیشتری مینماید.
ولی نکته وموضوع دیگر در این است که هر فردی بنحوی آن را احساس ویا درک می کند، ویا در راه ومکانی بدنبال آن به جستجو می پردازد باین معنی که هر انسانی از طریق مخصوصی آن را کسب ویا حس خواهد نمود وبا روش خاصی از آن استفاده می نماید.
اما در بین کلیه افراد آن سلسله وطبقه ای که از راه تقوا وشئون حساس وروش انسانیت حقیقی وهمنوع دوستی وخدا پرستی وراه صحیح ومعلومات ارزنده پیش میگیرند وکسب عزت می کنند، بهتر لذت خواهند برد واین سلسله از اشخاص همیشه در ناز ونعمت خداوند خالق غوطه ور می باشند واز هر جهت کسب فیض خواهند نمود.
آری عزت وذلت بدست خداوند یکتا میباشد،ولی عوامل ایجاد کننده وبوجود آورنده آن را بنام عقل در مغز بندگان خود قرار داده است. که هر انسان معقولی بتواند راه بدست آوردن عزت را پیش بگیرد،ومقام با عظمت انسانیت را حفظ کند.
پس بشر اگر بخواهد میتواند همیشه با عزت وشخصیت زندگی کند،وسعادت دو عالم را برای خود مهیا سازد مثلا افرادی که از راه سرقت وتجاوز وخیانت بدنبال عزت ولذت دنیا میروند،واز آنراه یکنوع خوشی میاندیشند،غافل از اینکه اینهاخوشی ولذت نیست ، بلکه راه وروش بدبختی وتیره روزی وذلت وخواری میباشد، که خودشان نمیتوانند آن را درک کنند.
ولی آنروزی که پی به اشتباه خویش بردند،ویا به چنگال عدالت گرفتارشدند، آنوقت است که می فهمند چه ذلت وعذابی را برای خود بوجود آورده اند.
وانگهی بهترین منادی در موقع مرتکب شدن عمل خلاف وخیانت همان ترس ومتزلزل شدن وجدانست وهمین امر دلیل وشاهد بسیار زنده ایست از برای اثبات مطلب وکلمه ذلت،که بنام خوف در وجود جریان پیدا می کند،وتزلزل تمام عوامل وجود را احاطه می نماید،واز طرف دیگر بدون شک در چنین مواقع وجدان شخص دچار ناراحتی فراوانی می شود،وافکار را پراکنده می کند،ونظام مرتب دوران را بهم می زند.
لذا وقتی نظم فکری وارادی جهان درون بر هم خورد،یقیناً نظم زندگی برونی نیز برهم خواهد خورد پس بهتر است که همیشه برای اهمیت عزت وشرافت وحفظ حیثیت سعی وکوشش بخرج بدهیم وخویش مواظب ومراقب اعمال وکردار وآداب زندگی خود با دیگران باشیم.
اما راجع به عزت نفس که بیشتر اشخاص معقول در این باره بسیار استعداد واستقامت بخرج میدهند ودر مقابل هر کس وناکسی گردن کج نمی کنند، چون وقتی انسان کلمه احترام وعزت را فراموش کرد،بطور حتم تملق از هر کسی می گوید،ورهین منت اشخاص می شود،ولی چنانکه باین فکر افتاد که باید عزت نفس خویش را حفظ کند،آنوقت است که خواه نا خواه با اراده راسخ ونیروی ایمان وشهامت وجودی از میدان مبارزه زندگی بیرون نمی رود،وبعلاوه دچار ضعف وسستی نمیگردد.
لکن سراسر عمر انسان تمام مبارزه با زندگی میباشد، هر شخصی که در این مبارزه دچار ضعف عزت نفس گردید، بی شک با شکستهای گوناگون زندگی روبرو خواهد شد،وروی این اصل بهتر است که در مقابل ناراحتیها ودشواریها وسختیها مردانه بایستبیم. مبارزه خود را شروع نماییم وخیال کنیم که در میدان جنگ قرار گرفته وباید در مقابل دشمن ایستادگی نماییم،واگر لحظه ای غافل شویم،هدف تیرکشنده بیگانه ای قرار خواهیم گرفت.
زیرا شرافت انسانی وقتی برقرار است، که عزت نفس ووجود یا نیرویی داشته باشد وکلمه فقر وحقارت را سرکوب کند،والا بدون چنین روحیه وقدرت وشهامت معنوی ،شک ندارد که انسان با مشکلات ودردسرهای بسیاری روبرو میشود،ومقام اشرفیت را بوسیله انحراف هوای نفس ضایع می گرداند،زیرا عزت نفس را نمی توان از طریق غرور شهوت وطغیان غرائز جنسی بدست آورد،وبهترین راهی که منتهی بمرکز عزت می گردد،همانا از راه صفات حسنه وملکات اخلاقی است. آنا نکه خلق وخوش وصفات نیک دارند همیشه غرق در عزت ولذت مادی ومعنوی هستند،وروزگار خود را از هر جهت در ناز ونعمت میگذرانند.ومحبوبیت فوق العاده ای را نزد دیگران پیدا می کنند.
وعلاوه بر اینکه در بین افراد اجتماع خویش محبوب ومحترم جلوه کرده اند،در پیشگاه خداوند خالق هم احترام دارند، ومقام وشرفیت خود را حفظ مینمایند.ایضاً از طرف دیگر حفظ تعادل وتسلط بر نفس است که هر شخصی عزت وخودی را بحد تکامل میرساند، ودر کلیه جهات زندگی مسلط میباشد،وزیر بار هر کس وناکسی تن در نمی دهد،ولیاقت وشخصیت را مقدم بر یکسلسه از احتیاجات مادی میپندارد،واکثر اوقات اندیشه وافکارش درباره حقیقت زندگی دور می زند ونظم آنرا مراعات می نماید.وستایش نسبت به پروردگار خود را فراموش نمینماید. آری باید عزت نفس را حفظ نموده،تا اینکه شخصیت معنوی محفوظ بماند،چون نباید بدون تمایل واراده، منتظر این باشیم که دیگران عزت واحترام وجودی ما را حفظ کنند،بلکه این موضوع را باید هر فرد علاقمند بآن قبل از هر کس خود بفکر حفظ آن باشد.وتسلط بر نفس وافکار خویش پیدا کند ودر موارد ضروری وحساس اراده و استقامت بخرج دهد. پس اگر خویشتن طالب فیض هستیم ،باید ابتداء خودمان سعی وکوشش بخرج بدهیم ، وقدم اول را با نیروی ارادی خویش برداریم،تا اینکه در راه حفظ مقام وشخصیت وعزت نفس موفقیت حاصل نمائیم زیرا آنچه را که تاکنون تجربه بما نشان داده است ،اشخاص قانع غنی می باشند،وهمین دلیل بزرگی در راه بزرگداشت خویش مستعد بوده است. برای اثبات موضوع عزت باید بگوییم بهترین شاهد را می توان از طریق اشخاص طماع بدست آورد باین عبارت که افراد حریص وطمع کار نمی توانند عزت نفس خود را حفظ نمایند،یعنی هیچ موقع بآنچه که داراهستند قانع نمی باشند وتمام اوقات باارزش وجودی را فدای حرص وجودی خویش می نمایند،وجریان حفظ شخصیت در نظر آنان مطرح نیست.واما راجع به یک نوع عزتی که از راه مادیات نصیب انسان میگردد، که باز بدست آوردن ومصرف کردن آن متفاوت است،باین عبارت که بایدبگوئیم عده ای ممکن است اینطورفکرکنند،که اگرثروت زیادی داراشوند. بهمان نسبت هم عزت را دارامیگردند،درصورتیکه راجع باین موضوع از دو جهت باید تفکر نمود وبه آن عمل کرد، به این معنی که دارا شدن ثروت بسیار خوبست .ولی مشروط باینکه با عزت وشرافت واز راه مشروع بدست آورده شود، پس بهمین با گذشت در راه بوجود آمدن محبوبیت وعزت مصرف گردد،وبه وسیله آن هر شخصی مقام واحترام خود را نشان بدهد،که هم شخصیت وجودی خودش محفوظ بماند وهم در راه خدمت بجامعه ویا همنوع صرف کند. چنانکه ثروت نصیب انسان بشود،وگذشت در مصرف آنرا نداشته باشد.علاوه براین که احترام وعزت خودش را حفظ نکرده خود را نیز مورد حسادت دیگران قرار داده است وباعث بوجود آمدن ذلت برای خود ودیگران می شود. پس بهمین دلیل باید بگوئیم. بازگذشت معنوی هم باید صرف مادی بکار رود،تا اینکه بتوان عزت خود را حفظ کرد.وسبب برقراری مقام وشخصیت وجودی گردید. مثلا یک عده از نظر خودشان خیال می کنند که واقعاً از طریق زور واحجاف بدیگران می توانند مقام واحترامی راکسب نمایند ولی غافل از این هستند که دیگران از ترس آبرو وحیثیت وشرافت خویش بآنها احترام می گذارند،ویا در مقابل چنین اشخاصی تواضع می نمایند،واین بزرگترین ضرر وزیانیست که بشخصیت آنان وارد میآید،وخویشتن بآن توجه ندارند،واز نظر ظاهر خیال می کنند که افراد از روی حقیقت بآنان احترام می گذارند.لکن غافل از این بوده که اشخاص از صمیم قلب وارادت خالص آنها را مورد احترام وعزت قرار نداده، بلکه از روی ترس ویا احتیاج است که خود را چنان شیفته وشیدا نشان می دهند والا منظورشان عزت واحترام گذاشتن نمی باشد، ورفتارشان از روی اجبار است که در مقابل طرف آنطور وانمود می کنند. لذا باید همیشه در تمام امور سعی کرد که باعث ذلت برای خودمان نگردیم،واثر نا مطلوب آن دامنگیر دیگران نیز نشود که ایجاد ذلت برای آنان شود شر آن بخودمان برگشت کند، چون خواه ناخواه اثر اعمال وگفتار ونیات در هر زمان که شده بخود انسان می رسد. پس بوجود آورنده عزت وذلت خود انسان است واز هر دریچه که زندگی را بنگریم . بهمان میزان هم نتیجه گرفته می شود،که بازروشن بین شدن بزندگی بهترین طریقه ایجاد راحتی خواهد بود،که هر فردی می تواند دیده بصیرت وقلب روشن خود را بکار بیاندازد. البته طبق یک اصول وحدود واندازه ای ،که از جهات دیگر ایجاد نارضایتی ننماید برای اینکه زیاد از اندازه خوشبین شدن هم،گاهیست که انسان را با یکنوع ضررهای دیگری روبرومیسازدواما نکته ای را بیش از هر چیز باید در مورد حفظ عزت نفس بکار برد،ومورد توجه کامل قرار داد،اینست که گاهی بعضی از اشخاص روی انسانیت وخوشبینی دیگران سوء استفاده می کنند،ویا بنظر حقارت به انسان می نگرند. فلذا برای اینکه در نظر دیگران حقیر وخوار نگردیم وعزت نفس را از دست نداده باشیم،بهتر آنست که استعداد وایستادگی را به خاطر داشته باشیم وتاب وتوان معنوی را تقویت نماییم،تا اینکه بانیروی ایمان بخداوند واراده راسخ رشیدانه وبا شجاعت در مقابل ناملایمات ودشواریها قدم بر داریم وکسب موفقیت کرده باشیم. منبع:کتاب زشتیها وزیباییها اثر:سید حسین چاوشی
دعای گنج العرش